ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)

صفحه اصلی انجمن ها انجمن مذهبی ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)

  • این موضوع 0 پاسخ، 1 کاربر را دارد و آخرین بار در 8 سال، 1 ماه پیش بدست 110 به‌روزرسانی شده است.
در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته‌ها
  • #5609
    110
    مشارکت کننده

    بیستم جمادی الثانی ولادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بر عموم شیعیان مبارک باد.
      از خود گذشتگی و ایثار فاطمه (علیها السلام ) ، مهمان نوازی حضرت فاطمه (علیها السلام) : مرد گرسنه ای در مسجد مدینه بپا خواست و گفت : ای مسلمانان ! از گرسنگی به تنگ آمده ام ، مرا مهمان کنید.پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : چه کسی این مرد را امشب مهمان می کند ؟ حضرت علی (علیه السلام) فرمود : من یا رسول الله ! کمی بعد وارد منزل شد و از فاطمه زهرا (علیها السلام) پرسید : آیا غذایی در منزل داریم ؟ مهمان گرسنه آورده ام.حضرت زهرا (علیها السلام) ایثارگرانه فرمود : در خانه ما غذایی نیست ، مگر به اندازه خوراک دختربچه امّا امشب ایثار می نماییم و گرسنگی را تحمل می کنیم و همین مقدار غذا را به مهمان می بخشیم.فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام (تالیف محمد دشتی) صفحه 116 ، تفسیر برهان جلد 4 صفحه 317 ، امالی طوسی جلد 1 صفحه 190 ، بحارالانوار جلد 36 صفحه 59

    حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار می فرمود : فاطمه پاره تن من است ، کسی که او را مسرور کند ، مرا مسرور گردانیده و هرکس با او بدی کند ، با من بدی نموده است.  انوار البهیه ( شیخ عباس قمی ره ) صفحه 38

    حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند : سه چیز از دنیای شما برای من دوست داشتنی است : 1-تلاوت قرآن 2-نگاه بر چهره مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) 3-انفاق در راه خدا.    نهج الحیاة صفحه 276

    اهمیت رضایت مادر از فرزندان

    روایت شده که حضرت رسول صلّی الله علیه و آله در وقت مرگجوانی نزد او حاضر شد و سپس به او فرمود : بگو : لااله الّا الله ، پس زبان آن جوان بسته شد و نتوانست کلمه توحید را بر زبان جاری نماید ، و هرچه حضرت مکرّر به او کلمه شهادت به یگانگی خدا را تلقین می کرد ، او نتوانست بگوید ؛ پس حضرت به زنی که نزدیک سر آن جوان نشسته بود فرمود : آیا این جوان مادر دارد ؟ عرض کرد : بلی من مادر او می باشم. حضرت فرمود : آیا تو  بر او خشمناکی ؟ گفت : بله و الآن شش سال است که با او حرف نزده ام. حضرت فرمود : از فرزندت راضی شو . آن زن گفت : رَضِیَ اللهُ عَنهُ بِرِضاکَ یا رَسُولَ اللهِ { خدا به رضایت تو ، از او خشنود و راضی باشد } ، و چون این کلمه را که دلیل بر رضایت او از پسرش بود را گفت ، زبان آن جوان باز شد ، حضرت به او فرمود بگو : لااله الّا الله ، گفت ، لااله الّا الله حضرت فرمود چه می بینی ؟ عرض کرد : می بینم مرد سیاه بد چهره با لباس های چرک و بوی گندیده و بد که نزد من آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته. حضرت فرمود بگو : یا مَن یَقبَلُ الیَسیرَ وَ یَعفُو عَنِ الکَثیرِ اِقبَل مِنِی الیَسیرَ وَ اعفُ عَنِی الکَثیرَ اِنَّکَ اَنتَ الغَفُورُ الرَّحیمُ { یعنی ای کسی که ( عبادت و عمل ) کم را می پذیرد و از ( معصیت ) زیاد می گذرد ، ( اطاعت ) کم را از من بپذیر و از ( گناه ) زیادم در گذر همانا تو آمرزنده و مهربانی }. آن جوان این کلمات را گفت ، آن وقت حضرت به او فرمود : نگاه کن چه می بینی ؟ گفت : می بینم مردی سفید رنگ ، نیکو صورت ، خوشبو با لباس های خوب نزد من آمده و آن مرد سیاه بد چهره پشت کرده و می خواهد برود ؛ حضرت فرمود : این کلمات را تکرار کن ، جوان آن کلمات را تکرار کرد ، حضرت فرمود : چه می بینی ؟ عرض کرد : دیگر آن مرد سیاه بد چهره را نمی بینم و آن شخص نیکو صورت پیش من است ، پس در آن حال آن جوان وفات کرد.

    حاج شیخ عباس قمی (ره) در ذیل این حدیث فرموده است : خوب در این حدیث دقت کن ببین اثر عقوق { یعنی نارضایتی پدر و مادر } چه اندازه است که این جوان با آنکه از صحابه شمرده می شود و مثل پیغمبر رحمت صلوات الله علیه و آله به عیادت او آمده و به بالین او نشسته و خود آن جناب کلمه شهادت به یگانگی خدا را به او تعلیم  فرموده ولی جوان نتوانست کلمه شهادت را تکرار کند ، مگر وقتی که مادرش از او راضی شد آن وقت زبانش باز شد و کلمه شهادت گفت.  منازل الاخرة { از تالیفات محدث عالیقدر حاج شیخ عباس قمی (ره) } صفحه 9 الی 11

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.
به بالا بروید