صفحه اصلی › انجمن ها › انجمن مذهبی › اين خوان پر نعمت به بركت وجود اقدس امام عصر عجّل الله تعالي فرجه الشّريف
- این موضوع 0 پاسخ، 1 کاربر را دارد و آخرین بار در 8 سال، 2 ماه پیش بدست 110 بهروزرسانی شده است.
-
نویسندهنوشتهها
-
2016/02/27 در 18:38 #5606110مشارکت کننده
ناتواني بشر از شمارش نعمتهاي الهي
خداوند منّان براي توجّه دادن انسان به اين كه نعمتهاي خدا كه از درون و برون وجودش او را در بر گرفته است خارج از حدّ احصاء است مي فرمايد:
{وَ إنْ تَعُدُّوا نِعْمَڑَ اللهِ لا تُحْصُوها}؛
و اگر بخواهيد نعمتهاي خدا را شمارش كنيد، توانايي بر احصاء[و به آخر رساندن] آنها نخواهيد داشت!از دسـت و زبان كــه بــرآيد _
كز عهدهي شكرش به در آيد_منتهي:{إنَّ اللهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ} ؛خدا بزرگوارتر و كريم تر از آن است كه شما را به خاطر عدم توانايي بر شكر نعمتهايش مورد بي مهري يا اخذ و عِقاب قرار دهد. بلكه همين قدر كه اذعان و اعتراف داريد كه سراپاي وجودتان غرق در نعمتهاي او است و شما قادر بر اداي شكرش نمي باشيد، از شما مي پذيرد و همين را شكر و سپاس از خود مي داند.
{إنَّ اللهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}؛
حقيقت اين كه خدا آمرزنده مهربان است.امام سيّدالسّاجدين (علیه السلام) در «مناجات الشّاكرين» از مناجات خمس عشره به حضور پروردگارش عرضه مي دارد:
(فَآلائُكَ جَمَّةٌ ضَعْفَ لِسانِي عَنْ اِحْصائِها)؛
خدايا الطاف و عنايات خاصّهات آن چنان سرشار است كه زبانم از شمارش آن ناتوان است.
(وَ نَعْمائُكَ كَثيرَةٌ قَصُرَ فَهْمِي عَنْ اِدْراكِها فَضْلاً عَنِ اسْتِقْصائِها)؛
و نعمتهاي تو آنچنان فراوان است كه فهم من از ادراك آنها قاصر است تا چه رسد به دست آوردن پايان آنها!
(فَكَيْفَ لِي بِتَحْصيلِ الشُّكْرِ وَ شُكْري اِيّاكَ يَفْتَقِرُ اِلَي شُكْرٍ)؛[1]
پس من چگونه مي توانم تو را شكر گويم و حال آن كه شكر تو گفتن نيز نعمتي است كه نياز به شكر ديگر دارد و همچنين دنبال هر شكري شكر ديگري لازم مي شود و از عهدهام بر نميآيد و لذا چارهاي جز اين ندارم كه بگويم ناتواني من از شكر تو عين شكر است، آنگونه كه:
(لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَريقاً اِلَي مَعْرِفَتِكَ اِلاّ بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ)؛[2]
راهي به سوي شناخت ذات اقدست براي خلق قرار ندادهاي، جز ناتواني از شناخت ذات اقدست!اين خوان پر نعمت به بركت وجود اقدس امام عصر عجّل الله تعالي فرجه الشّريف
آري، كمال معرفت بندگان نسبت به تو، همان ناتواني نسبت به شناخت توست؛ همچنين كمال شكرگزاري انسان نسبت به نعمتهاي بي حدّ و حصر خدا همان ناتواني او از اداي شكر نسبت به نعمتهاي خداست. عالي ترين نعمت خدا بر عالم امكان، نعمت وجود اقدس امام عصر عَجّلاللهتعاليفرجهالشّريف است كه تمام عالميان در پرتو نور وجود اقدس او كنار سفرهي خدا نشستهاند و از نعماء و آلاء او برخوردار مي باشند و اكثراً نيز نمي فهمند!
مرحوم علاّمهي مجلسي (رض) در رسالهي اعتقاداتش مثالي آورده و مي فرمايد: اگر يك آدم جاهل نادان بي معرفت بيابان نشين عاري از همهي آداب انساني وارد قصر سلطان بشود و سلطان براي پذيرايي از او سفرهي شاهانه بگستراند و تجليل و تكريم فوقالعاده از وي بنمايد، بديهي است كه عقلاي قوم اين كار سلطان را تقبيح مي كنند و زشت مي شمارند كه يك آدم جاهل فاقد آداب انساني اين همه تكريم و تجليل و احترام مناسب شأنش نيست! اين قدرنشناسي و منزلت نشناسي است. امّا اگر سلطان سفرهي شاهانهاي بگستراند براي پذيرايي از يك شخصيّت بسيار عظيمي كه داراي علم و حكمت و معارف مي باشد، بعد آن آدم جاهل بي معرفت هم بيايد و كنار آن سفره پذيرايي بشود. اين عيبي ندارد و كسي اين عمل را تقبيح نمي كند و نمي گويد كه مناسب شأن نمي باشد. بلكه اگر او را بيرون كند، خلاف شأن سلطان انجام شده است.
آنگاه علاّمهي مجلسي مي فرمايند: بايد انديشيد كه آيا اين خوان نعمت بسيار باعظمت عالم براي پذيرايي از چه شخصيّت بزرگي گسترده شده است؟ آفتاب و ماه با اين جلالت و عظمت، كرهي زمين با اين همه نعمت از آبهاي روان و هواي آرام و انواع ميوهها و اقسام غذاها براي كيست؟ آيا اين همه براي همين موجودات دوپاي به نام انسان است كه مانند سگ و خوك و گرگ و ببر و پلنگ و روباه، كنار اين سفره جمع شوند و براي قاپيدن از دست و دهان يكديگر به هم بپرند و شكمها بدرند و همديگر را پاره كنند و سپس بميرند و اجسادشان بگندد و بعد هيچ! آيا راستي خدا اين عالم با اين عظمت را براي همين آفريده و اين سفره را گسترده است؟! اين كه به طور مسلّم كار زشتي است و خلاف عقل و درايت و حكمت است كه اين همه نظامات متقن و محكم را براي اين درّنده خويان پست تر از هر حيوان درّندهاي آفريده باشد! ولي چنين نيست، بلكه خداوند عليم حكيم جهان در اين عالم طبع و سراي طبيعت يك ميهمان بسيار بزرگ و شخصيّت فوقالعاده عظيم عزيز از مقرّبان دستگاه ربوبي خود دارد و او وجود اقدس امام حجّة بن الحسن المهدي ارواحنا و ارواح العالمين له الفداء است كهسَخَّرَ اللهُ لَكُمْ جَمِيعَ ما فِي الاَرْضِ)؛از آن اوست و:
{وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ…}؛[3]
اين سفره ي پر نعمت براي پذيرايي از آن ميهمان بزرگ گسترده شده است.چون او در همين عالم طبع زنده است. از هواي اين عالم استنشاق مي كند و بر روي اين زمين زندگي مي كند و از آب و غذاي آن تناول مي فرمايد. خدا هم براي پذيرايي از اين ميهمان عاليقدر خويش اين سفره را پهن كرده است! آفتاب و ماه خدمتگزار اويند و ستارگان مسخّر امر او.بهره مندي ما از نعم الهي به بركت وجود حضرت وليّ عصر(علیه السلام)
ما هم آمدهايم و كنار اين سفره نشستهايم. اگر به ما هم آب و نان و آفتاب و هوايي داده مي شود و نام انسان به روي ما گذاشته شده است، همه به احترام آن ميهمان عاليقدر خداست. اگر اين هوا در ريهي ما داخل و خارج مي شود و اگر خون در رگ هاي ما گردش مي كند و به ما حيات و نشاط مي بخشد و مورد انعام خدا قرار مي گيريم، همه به پاس احترام آن ميهمان عزيز خداست. اصل پذيرايي از آن حضرت اوست و ما هم كنار سفرهاي كه از او پذيرايي مي شود نشستهايم و به احترام او پذيرايي مي شويم.
عَجّل الله لَهُ الفرج و جعلنا من انصاره و اعوانه و من المنتظرين لظهوره واجعل خاتمة امرنا خيراً[1]ـ بحارالانوار،ج91،ص146.
[2]ـ بحارالانوار،ج91،ص150.
[3]ـ سورهي نحل،آيهي12.برگرفته از تفسیر سوره نحل صفحه 80 الی 82 ( از تألیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی )
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.